جدول جو
جدول جو

معنی دامادی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

دامادی کردن
(پَ نِ / نَ دَ)
ازدواج کردن. زن گرفتن و جشن کردن. کدخدائی کردن: مخاتنه، دامادی کردن با کسی. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ حاکْ کَ)
امامت. پیشوایی کردن. امامت کردن. پیشنمازی کردن. رجوع به امامت شود
لغت نامه دهخدا
(پُ گُ تَ)
زن دادن پسری را. زن گرفتن و جشن عروسی بپا کردن برای او:
شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست
بشرط آنکه پسر را پدر کند داماد.
؟
لغت نامه دهخدا
تصویری از داماد کردن
تصویر داماد کردن
زن گرفتن و جشن عروسی برای پسری بپا کردن
فرهنگ لغت هوشیار